تلخ و شیرین

اینجا از تلخ و شیرین روزگارم خواهم گفت اگر هستی یا علی...

تلخ و شیرین

اینجا از تلخ و شیرین روزگارم خواهم گفت اگر هستی یا علی...

عناوین یادداشت‌ها

  • یا خدا!!!!!!!!!!! سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1384 23:57
    وقتی عزیترین کست مریضه و اشک از چشمات بند نمی یاد و باید جولوش با روحیه باشی ...جز توکل کاری میشه کرد؟؟؟فقط تحمل و توکل !!!مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش........
  • نمیدونم!!!!!!!! شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1384 02:52
    مه رخم جویم تورا در هر زمان همزمان من فدایت جسم و جان رنگ و روی آسمان از روی تو نزد من نام تو اوج آسمان از تو دارم انتظاری ای عزیز زیب خود را در حجاب خود بدان سنگ را سنجش نشاید با طلا عفت خود را مسنجی با قران یار محبوبم تو ای احساس عشق درد را پایان ده و دل کن عیان “1376”
  • یاد و خاطرش!!!!! پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1384 14:59
    چو انداختی یارو! انگــار قَلــونی عشقو چاکُوندی تو دلُم اومدی تُو زود بیــری آمو هنـو مُوندی تو دلُم تیکاره ی بمب اتم کاس کوزمو رِختی به هم یهــوئی نفهمـیدم چی چیـو پُوکُوندی تو دلُم اَی بیگی نُطُق نکش هیچی نَمی گم به خدا آم بوگـو چی جور اومِه عشقت ئی تُنـدی تو دلُم گاهی وختا از کارات بد جوری گزگزه م می شه اَشـیدم که...
  • عشق !!!مسخره است!! پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1384 00:31
    مرحبا ای عاشقان دائم دم از دل میزنید بر خیال کج خیالان مهر باطل میزنید همدم دلدار خود با خاطراتش میشوید انگ بد خواهی به هر انسان غافل میزنید
  • چرا مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن؟؟؟؟؟؟؟ چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 20:51
    خدایا خدایا ….اندازه همــــــــــــه آسمون و زمینت غم دارم .خــــــــــــــــــــــدا!!!!!!آخه چرا من ؟؟؟؟؟؟؟ها؟؟؟؟؟؟؟؟چرا من باید مجازات شم ؟؟خدایا بد رفتم خوب ..خدایا به حرفت وش نکردم خوب ....ولی من بنده ام!!!تو بند خواهش دل و نفس!!اما تو که خدایی..بزرگی ..با گدشتی چرا؟؟؟خدای همه زندگیمو پای یکی ریختم که باهام...
  • یا خدا.... جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1384 02:09
    باورم نمیشه اونی که این همه دوستش دارم داره اینجوری باهام رفتار میکنه ....خدایا به چه جرمی....؟؟؟؟فقط دوست داشتن این جرمه ؟؟مگه من چند سال زندم که بخوام کنار کسی زندگی کنم که بهش علاقه ندارم خدایا خودت کمکم کن..یا حق!!
  • یا خدا!!! جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1384 00:25
    این روزا بد جوری پریشونم ..بد...میدونید آخه از چشمام بد دیدم و کارایی که نباید ..خدایا اگر اون آی دی مال دادشش بود پس چرا حذفش کرده بود و بدم حرفایی از کسی بشنوی که براش همه دنیا رو ارزش قائلی ..هه!!!یا خدا فقط خودت کمکم کن دیوونه نشم ..یا خدا....
  • سال نو مبارک ..... دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1384 13:30
    ان شا الله خدا کمک کنه امسال اینجارو یه گرد و غبار گیری حسابی کنم و دوباره راه بیافته و هذیونامو بنویسم ...یا حق!!
  • و اما امشب......... یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1383 00:12
    امشب عاقبت اومدن خواستگاری.......حا لا این باشه تا بعد...یا حق!!!
  • سلام به همه!! جمعه 27 آذر‌ماه سال 1383 19:01
    سلام به همه شما خوبان نمیدونم از آخرین باری که به اینجا سر زدید چند قرن میگذره ولی همینو میدونم که آرزو دارم برگردم .....ولی خب به خواست یه نفر که تنها ادعا داره که دوستم داره و به همین رنگ و لعاب هر بلایی که خواسته سر روح من آورده فعلا از نوشتن منع شدم برام دعا کنید .. باورم نمیشه کسی که منو از مقایسه منع میکنه خودش...
  • کمک!!! سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1383 01:41
    سلام بههمه دوستان....لطفا هر کس یه بلاگ خالی سراغ داره بهمن میل بزنه خیلی احتیاج دارم.. mmsec2000@yahoo.com لطفا کمکم کنید....
  • اینجا دیگه امن نیست!! سه‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1382 11:54
    سلام ..اینجا دیگه برا نوشتن امن نیست ..دنبال یه جای امنم تا یه جا گیرم بیاد...یا حق!!
  • لعنت به هرچی عشقه !!! دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1382 01:28
    سلام ..والا از شما چه پنهون از هرچی عشقه خسته شدم مردشوره هر چی عشقه !!اما شاید من بد کسیو انتخاب کردم ..شاید من بد رفتم ..شاید من باید یه کم محتاط تر رفتار میکردم و سراغ یه نفر میرفت که !ولی من که نرفتم نفهمیدم چطور ی یهو وسط زندگیمه !! به خدا خیلی دوسش دارم اما چرا اینقدر بدرفتاره ؟؟یعنی به خاطر دلایلیه که خودش میگه...
  • واای یا خدا! یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 22:35
    خیلی به من بی اهمیت شده دوست دارم وقتی رفتارشو میبینم خو د کشی کنم !!!نمی دونم دعا کنید ..یا حق!!!
  • عجب رسمیه رسم زمونه...!!!!!!!!!! جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 00:29
    میگم ما که بچه اییم و کم تجربه و شاید در بعضی موارد از بیخ بی تجربه .....نمیدونم واقعا همیشه رسم زمونه همین بوده که وقتی طرف مطمئن شد دوستش داری شروع کنه برات کم گذاشتن؟؟؟؟نه!!!فکر نمیکنم رسمش باید این باشه که اگر چنین باشه خیلی کم لطفی و شاید نامردیه!!!!!!!!!!!!!میدونید عزیز من این روزا خیلی سرده اصلا فکر میکنم دیگه...
  • کمک کنید... پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 19:17
    سلام لطفا چند تا سایت خوب و مفید بهم معرفی کنید مردم از فکر و گریه یه کم سرم گرم شه ..مرسی ..یا حق!!!!!!!!!
  • shayad .... پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 02:07
    shayad bara khodamo saeed halghe bekharam vaghti oumad dastemon konam nemidounam ...... ya hagh!!!!!!1
  • خدایا مدد از تو.... پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 00:15
    اول سلام..والا امروز با دوستام رفتیم بیرون ..اولش قرار بود بریم سینما ....اما بعد دوستم گفت که میخوام ببینمتون و سنما جای مناسبی نیست و از این حرفا پس با اتفاق رفتیم جاتون خالی (مخصوصا عزیز دلم ..) تریا با هم بستنی و نمیدونم کلی تنقلات خوردیم .....میدونید تمام طول راه من غرق فکرای خودم بودم و به ااگر من هم قسمتم نباشه...
  • دلم براش تنگ شده ..... چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 11:31
    دلم براش شده یه ذره ...خیلی !!!!فکر کنم شنبه برگرده ولی چیزی عوض نمیشه ..میشه؟؟؟؟؟
  • اخی طفلکی!!! سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 14:35
    اخ بمیرم اللهی!! امروز صبح که زنگ زد گفت تا صبح نخوابیدم خیلی ناراحت شدم خیلی ولی خب باید خودمو کنترل میکردم و چیزی نمیگفتم ...چقدر دوست داشتم بگم اللی من بمیرم ..ولی خب خودمونیم از شما چه پنهون آدمایی که اطرافشن به نظر من خلی وحشتناکن !!!اگر یه روز بخوام با اینا زندگی کنم فکر کنم دق کنم !!!نمیدونم من دارم به این امید...
  • faghat mikham begam... دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 23:49
    mikham begam delam barat shode ye zare mooshi..fadat sham hamin ..ya hagh!
  • و بعد.... دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 15:27
    سلام ..والا از شما چه پنهون فکر میکنم که امروز دیگه آخرشه.....میدونید الان عزیز دلم رفته سفر..والا سفر که نه رفته برا کار انتخابات یه شهر نزدیک ....عزیز دلم!!!!خب احمق اگر عزیزته پس کنار گذاشتنت واسه چیه بیچاره !!!وای این وبلاگه شده هزیون دونی نه؟؟؟همش هزیون میگم ...دیروز با هم بیرون بودیم اما ای کاش نرفته بودم دور از...
  • faghat mikham begam..... یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 01:58
    elahi fadat besham kheilyyyyyyyyy asheghetam hata agar doosamam nadashte bashi man barat mimiram..ya hagh!!!
  • نه!!!!!!نه؟؟؟؟ یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 00:46
    سلام نمیدونم اینو یه حادثه بدونم یا تصمیمی از روی آگا هی ولی متا سفانه من بد جوری مثل اینکه عاشقم ..البته غلط کردما....ولی خب اتفاقیه که افتاده دیگه نمی دونم ....امشب خیلی جدی با هم حرف زدیم از این گفتیم که با ید بریم ..میدونید من همیشه فکر میکردوم که رفتن من براش خیلی سخته ولی خب ظاهرا نه چیزی عوض میشه نه ناراحتش...
  • نمی دونم چی پیش میاد!!!! چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1382 19:23
    سلام نمیدونم عاقبت چی میشه ؟؟؟؟نمی دونم ما به هم میرسیم یا نه؟؟؟؟فعلا میخوام به بهونه فوق سرمو گرم کنم و بهش بگم با اولین فرصت خوب زندگیمو شروع میکنم اما منکه خودمو خوب میشناسم که سلول به سلولشو با تمام وجود میخوام چه برسه خودش !!!!اما خوب از شرایط فردا هیچ کس خبر نداره شایدم خودمو بد بخت کنم و برم سر زندگی با کسی که...
  • آشتی کردیم اما.... سه‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1382 02:06
    سلام..الان آشتی کردیم ولی ما که قهر نبودیم ...وای خدایا فردا روز سختیه تازه میخواد جشن بگیره که من بهش میگم میخوام گم شم ....نمیدونم فعلا دیر وقثه کلی هم درد دارم ....ساعت ۲ بعد از نصفه شبه ....یا علی...
  • باورم نمیشه !!! دوشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1382 23:28
    باورم نمیشه کسی که میگفت همه کس منی بهم بگه برو!!!!!!!!آخ که چه زود به هم ریخت زندگی مشترکمون حتی یک سالشم نشد اخی طفلکی بیا بغل مامان !بمیرم الهی تو هنوز یک سالتم نیست مادر تازه ۲۶ تیر میخواستم برات جشن تولد بگیرم منو بابات فقط !!!آخه بابایی گفت من دوست ندارم همه باشن منم اونو خیلی دوست دارم و میگم چشم!!!تو که بلا...
  • خدایا مدد از تو! دوشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1382 13:30
    قفط عشق از فروغ ۲۴ ساله یه پیره زن ساخت!!!!!!!!فقط عشق!!!!!! .سلام .....وقتی که بخوای تمام زندگیتو کنار بذاری چه حسی داری؟؟؟وقتی کسی که تمام زندگیت شده ازت بخواد بری چه حسی داری؟؟وقتی که پاره تنت نه عشقت نه تمام هستیت ازت بخواد بین مرگ و زندگی یعنی موندن و رفتن یکیو انتخاب کنی چیکار میکنی ؟؟؟وقتی کسی که خواسته یا نا...
  • شعری از عزیز ترینم !!! شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1382 13:12
    یار من رفت از بر من ،مقصد او جای دیگر** رفته او شاید بیابد عاشق و شیدای دیگر** باز من دلتنگ اویم گرچه دیدم بی وفایی** گرچه می دانم که دارد ،در سرش سودای دیگر ** رفته آن آرام جانم ،کاش می آمد دوباره ** تا سکوت دشت دل را بشکند غوغای دیگر ** زندگی شد در نگاهم تیره و تار از غم او ** کاش او آید که یابد ،زندگی معنای دیگر **...
  • کی میدونه؟؟؟؟ دوشنبه 26 آبان‌ماه سال 1382 20:21
    اول سلام!!! چقدر فروغ فرخزاد رو میشناسید؟؟؟کی میدونه چی از یه دختر هنرمند با اون سن و سال کم یه آدم به این تلخی ساخت؟؟؟؟ هرچی میدونید برام بگید تا با آپ دیت بعدی نطر خودم رو بگم ....حق یارتون