مه رخم جویم تورا در هر زمان همزمان من فدایت جسم و جان
رنگ و روی آسمان از روی تو نزد من نام تو اوج آسمان
از تو دارم انتظاری ای عزیز زیب خود را در حجاب خود بدان
سنگ را سنجش نشاید با طلا عفت خود را مسنجی با قران
یار محبوبم تو ای احساس عشق درد را پایان ده و دل کن عیان
“1376”
سلام یه دوست
خووووبی
وبلاگ جالبی داری
من نمی تونم شعراتو کامل بفهمم
ولی حتما قشنگن
راستی اگه تونستی به من سر بزن
ممنون
مرد یخی